عدالت اجتماعی یا حسادت اجتماعی
ایجاد شده توسط رضا باستانی نامقیدر بخش شخصی 2 نظر
✅توماس سوول (Thomas Sowell) در کتاب «در جستجوی عدالت جهانی» (The Quest for Cosmic Justice) به مفهوم تأمل برانگیزی اشاره میکند: «روزگاری بود که حسادت به عنوان یکی از هفت گناه کُشنده تلقی میشد قبل از آنکه تحت نام جدید خود یعنی عدالت اجتماعی به عنوان یکی از تحسین برانگیزترین فضیلتها شمرده شود.» سخن سوول بدرستی این سؤال را در ذهن مخاطب ایجاد میکند که مرز بین عدالت اجتماعی و توجیه تراشیدن برای حسادت کجاست.
1- از نظر سوول نگاه حسادت آمیز به مقوله عدالت اجتماعی باعث میشود که ساز و کار تولید ثروت به منزله یک سیستم بسته تلقی شود؛ بدین توضیح که دارا شدن یا با سواد شدن یک نفر صرفاً به بهای فقر یا بی سوادی فرد دیگری ممکن خواهد شد. این نوع نگاه به مقوله عدالت اجتماعی، سبب نوع خاصی از مدیریت منابع خواهد شد که سوول از آن با عنوان «سگ در آخور» یاد میکند. وجه تسمیه این نام گذاری به یکی از افسانههای آیسوپوس باز میگردد که در آن اسبی میخواست کاه بخورد اما سگی در آخور دراز کشیده بود. هر چند سگ نمیتوانست کاه بخورد اما چون به لذت بردن اسب از خوردن کاه حسادت میورزید میخواست مانع کاه خوردن او شود. این داستان مشابه با ضرب المثل معروف ایرانیست که میگوید «دیگی که واسه ما نمیجوشه، سر سگ توش بجوشه»
2- سوول نمونههایی برای ترسیم این مفهوم معرفی میکند؛ از جمله آنکه بعد از جنگ جهانی اول کشور رومانی موفق شد بخشهایی از کشورهای آلمان و مجارستان که اتفاقاً در آنها دانشگاههایی وجود داشت را تصرف کند. در آن بازه زمانی تقریباً سه چهارم مردم رومانی بیسواد بودند؛ بنابراین علیالقاعده آنچه مانع تحصیل مردم رومانی در این دانشگاهها میشد، سطح پایین سواد مردم بود و ارتباطی با آلمانیها یا مجارستانیهای محصل در آن دانشگاهها نداشت. این در حالی است که دولت رومانی تحت لوای عدالت اجتماعی شهروندان آلمانی و مجارستانی را از تحصیل در این دانشگاهها منع کرد. حتی کار به جایی رسید که وقتی دانشجویان اصالتاً مجارستانی ساکن در رومانی به قصد ادامه تحصیل قصد سفر به مجارستان کردند، دولت رومانی آنها را از انجام چنین کاری منع کرد. مشابه همین اتفاق پس از استقلال نیجریه در سال 1960 اتفاق افتاد؛ بدین توضیح که هر چند در دوران استعمار، مردم طوایف ساکن در جنوب نیجریه به لحاظ برتری در سواد اکثر پستهای کلیدی دولتی را در اختیار داشتند؛ اما پس از استقلال، اولویت اساسی سیاست مداران که اتفاقاً از طوایف شمالی بودند، خروج این افراد از پستهای دولتی بود. با وجود این چون از بین طوایف شمالی جایگزینی برای جنوبیها وجود نداشت، سیاست مداران ترجیح دادند که به جای مردمِ طوایف جنوبی از مستشاران اروپایی برای اداره کشور استفاده کنند.
3- در سبک مدیریت «سگ در آخور» یا به تعبیری «سر سگ در دیگ» ریشه نابرابریهای اجتماعی در این دیده میشود که افراد ثروتمند یا با سواد جای افراد فقیر یا بی سواد را غصب کردهاند و با حذف افراد ثروتمند یا با سواد میتوان امیدوار بود که شاید مردم فقیر یا بی سواد بتوانند جایگاه آنها را تصاحب کنند. این در حالی است که چنین تلاشهایی در واقع گونهای حسادت برخاسته از تفاوتهای فرهنگی، قومی یا عقیدتی است و نه تنها در تحقق برابری اجتماعی ناکام خواهند ماند؛ بلکه نابرابریها را در بلند مدت تشدید خواهد کرد.
🏁 با مطالعه کتاب در جستجوی عدالت جهانی بدرستی این سؤال در ذهن مخاطب ایجاد میشود که چه میزان از تلاشهای ما در قالب گروههای سیاسی، سازمانهای مردم نهاد و کارشناسانِ علمی، مخلصانه و در راستای تحقق عدالت اجتماعی و چه میزان از این تلاشها رسوبات فکری ناشی از حسادت به جایگاه سایر گروهها و طبقات اجتماعی بوده است.
2 COMMENTS
مطالب عالی است.
ارادتمند. نظر لطف شماست
نظر خود را در مورد مطلب فوق بیان دارید:
فیلدهایی که وارد کردن آن ها اجباری است با علامت * مشخص شده اند. ایمیل شما منتشر نخواهد شد.*